مناجات با امام عصر(عج)
همه شب در انتظارت ، به لبم بُوَد نوایی
چه شود تو را ببینم ؟ چه شود اگر بیایی ؟
به خدا نشسته ام من ، به امید یک نگاهت
شود این دعا اجابت ، تو اگر نظر نمایی
شب قدر بی وصالت ، سحری ندارد آقا
شده ام مریض رویت ، تو به درد من دوایی
منم آن عاصی مسکین، که نشسته ام به سویت
تو گناه من ببخشا ، که فقط تو باوفایی
همه آرزوی مردم شده خانه ی خداوند
کعبه ام کعبه ی رویت ، که تو مروه و صفایی
قَسَمَت دهم به آن دم ، که میان کوچه مادر
به ره ولای حیدر ، شده اولین فدایی
تویی زائر اباالفضل ، به کنار کف العباس
برسان سلام ما را ، به شهید کربلایی
شده ام گدای کویت ، منم آن (اسیر) رویت
دو جهان بسته به مویت ، تو غریب آشنایی
حمید رمی
بر تن عالمی جان
بر تن عالمی جان جلوه ی نور ایمان
ای تمامی قرآن آیه ی حُسن یزدان
بر همه یار و دلبر صاحب روز محشر
میر و مولا و سَروَر ای به خلقت پیمبر
یا نبی یا محمد ، یا نبی یا محمد
******
ما همه سائلیم و تو جواد و کریمی
ما همه غرق عصیان تو غفور و رحیمی
دیده ی عاشقان را روشنی و ضیایی
هم تو فخر رُسُل،هم خاتمُ الانبیایی
یا نبی یا محمد ، یا نبی یا محمد
******
ما که بر ریسمان رحمت تو اسیریم
باید از مکتب تو درس تقوی بگیریم
یا اباالفاطمه ما سائلان را دعا کن
یک شب جمعه رزق ما همه کربلا کن
یا نبی یا محمد ، یا نبی یا محمد
*********
شاعر: امیر عباسی
غربت شهر سامرا، غصه ی هر شب منه
غربت شهر سامرا، غصه ی هر شب منه
عکس خرابی حرم، آتیش به جونم میزنه
گرد و غبار حرمت، سرمه چشم نوکرات
خیلی غریبی آقاجون، بگو چی شد کبوترات؟
شب شهادت آقا، میخوام یه آرزو کنم
کاشکی می شد با مژه هام، مرقدت جارو کنم
آقا بذار که جونمو ،با هروله فدات کنم
آقا بذار که روم بشه، تو قیامت صدات کنم
سینه زدن با عاشقات، نماز مستی منه
این سینه ی خسته باید، یه روز برا تو بشکنه
تو حلقه ی سینه زنی، وقتی برات شور می گیرم
پاک میشه زنگار دلم، آینه میشم نور می گیرم
این گریه ها روز حساب، توشه ی کوله بارمه
این سینه کبود شده، مدال افتخارمه
بندگی رو یادم دادی، با راه و رسم نوکریت
معنی عشق فهمیدم، با اون نگاه دلبریت
معجزه کردی آقا جون، که عاشق خدا شدم
یه تیکه مس بودم که با، نگاه تو طلا شدم
وحید قاسمی
دریایی و دل دادی یک روز به دریایی
دریایی و دل دادی یک روز به دریایی
این شد که پدید آمد از عشق تو دنیایی
کوثر تویی و مستی از چشم تو میجوشد
از هر سر مژگانت بیرون زده طوبایی
دریای شرابی تو غمنامه آبی تو
هم نور دل ساقی هم مادر سقایی
شیدای جمال تو تنها دل حیدر نیست
عالم همه مجنونند وقتی که تو لیلایی
گفتند که پنهانی اما به خدا دیدم
هر لحظه که در ماندم، آن لحظه همانجایی
آنروز چرا محشر نامش نشود؟ آخر
آنروز تو میآیی یا حضرت زیبایی!
از نور تو یا کوثر! ـ تا کور شود ابترـ
دارد دل پیغمبر چه ام ابیهایی!
هم دختر طاهایی هم همسر مولایی
فضل تو ولی این نیست، اینست که زهرایی
در خواندن تو سوزی است، با ما تو بخوان
مادر:
«ای پادشه خوبان داد از غم تنهایی»
قاسم صرافانا
فقط شبيه خودت هستي!
نه مثل ساره اي و مريم ! نه مثل آسيه و حوّا
فقط شبيه خودت هستي ! فقط شبيه خودت زهرا!
اگر شبيه كسي باشي ، شبيه نيمه شب قدري
شبيه آيه تطهيري! شبيه سوره « اعطينا»!
شناسنامه تو صبح است ، پدر تبسّم و مادر نور
سلام ما به تو اي باران ، سلام ما به تو اي دريا!
كبود شعله ور آبي! سپيده طلعت مهتابي!
به خون نشستن تو امروز، به گل نشستن تو فردا!…
بگير آب و وضويي كن ، ز چشمه سار فدك امشب
نماز عشق بخوان فردا ، به سمت قبله عاشورا
علیرضا قزوه