مطلع فجر
سلام بر تو ای مطلع فجر! ای سپیده سحر، ای انفجار نور، خوش آمدی.
خوش آمدی که با آمدنت غلهای سنگین ازگردنمان فروریخت، زنجیرها از دست و پایمان گسیخت، کمرهای خمیده مان راست شد، بر لبهای پژمرده مان شکوفه های تبسم نشست، در قلبهای سوخته مان گلبوته های عشق و امید روئید و برگونه های زردمان گلخنده های سرخ نمودار شد.
چراغ صلوات
تا نام تو برده میشود، چراغ های صلوات، در جان لحظه ها فروزان میشوند. تا فضیلتی از تو گفته میشود، دلها از بوی گل محمدی زنده میشوند. یاد نویدبخش تو، درب های صبح را به رویِ ما می گشاید. قرآن تو، نزدیکترین راه رهایی است و نهج الفصاحه ات، پاکترین مبحث بندگی.
قرآن، معجزه ای است که از دستهای روشن تو به ما رسید و مرهمی شد بر داغ های همه روزه بشریت.
نهج الفصاحه، سرزمین پهناور دوستی است، زمزمه های بهاری گنجشکان بر درخت است که روبه روی لحظات خستگی انسان، قد میکشد.
دنیا، شاداب و جوان میماند؛ اگر سطری از اندرزهای تو را به کار بندد؛ همچنانکه منبر و مسجد و مأذنه از ذکر و نام تو فعال مانده اند.
تو را نشناختیم
یا رسول اللّه صلی الله علیه وآله ، تو را نشناختهایم و فقط میدانیم که نامت بر همه کائنات ترجیح دارد. چگونه میتوان شعاع دایره خوبی هایت را ترسیم کرد؟ «مدینه» با آن عظمتش، هیچگاه ادعا نمیکند که تو را شناخته است.
چگونه در خیال خام دنیا، رفتاری برای هم اعصار میگنجید؟
یا نبی اللّه صلی الله علیه وآله! مگر میتوان بر سنت شریف تو بوسه نزد؛ حال آنکه پاسخگوی تمام نیازهای روز است؟! این درست که تو را نشناخته ایم، اما همه هستی ما از احترام به نامت میگوید که بیت بیت، قصیده های روشن در دلها میکاری و نور میپاشی در چشم های خاک.
محمدکاظم بدرالدین
بارانِ تازيانه خورده
اذان تفسير می خواست. نامهاى مقدس، كلماتى بيش نبودند آن زمان كه معانى، در ابعاد عصر خاموشى به شهادت رسيدند.
شام بعد از آن ظهرِ تاريخى، ديگر نه تو را و نه تفسير نامهاى مقدس را فراموش نكرد. صداى تو هنوز بر كنگره ها می پيچد.
اى باران تازيانه خورده، چه مقتدر از ضخامت چترهايى كه مردمان بر خاطره هاى خود كشيده بودند، عبور كردى و فرياد برآوردى:
انا ابن مكة و منى، انا ابن زمزم و الصفا… انا ابن محمد المصطفى… انا ابن على المرتضى… انا ابن فاطمة الزهرا…
صداى تو سبزينه آن گياه عجيبى است
كه در انتهاى صميميت حزن می رويد. (سهراب)
میلاد محبت شد
برای دریافت پوستر روی عکس کلیک کنید
ـ الهی، درک مولایمان مهدی را به پرنده قلوب ما الهام کن تا شایسته حضور او باشیم!
ـ این ماییم که غایبیم و او همواره حاضر و ناظر است.
ـ مبارک باد میلاد تو، ای معراج خاکیان و ای سراج افلاکیان؛ ای آینه ایمان، یا صاحب الزمان!
ـ هنگامه میلاد تو، نوید بخش طلیعه صبحی است که به مدد حضور تو، تیرگی را از جهان می زداید.
ـ میلادت مبارک باد، ای سپیده پنهان که اهل زمین در آرزوی بوی بهشتی تو، هماره دعای فرج را زمزمه می کنند!
ـ میلاد مهدی(عج) سفینه نجات و امید حیات، بر عاشقانش مبارک باد!
ـ امام حسین(ع) فرمودند: «اگر زمان او (مهدی(عج)) را درک کنم، در تمام عمرم به او خدمت خواهم کرد».[۱۶۶]
ـ یا مهدی(عج)! ای نقطه شروع شفق، ای مجری حق! میلاد تو، قصیده بی انتهایی است که تنها خدا بیت آخرش را می داند؛ بیا و حُسن ختام زمان باش!
ـ مهدی(عج)، شمشیری از شمشیرهای خداوند است که در عالی ترین جایگاه سیادت و برترین منزلت قرب خداوندی است.
ـ میلاد حجت خدا، دوازدهمین ساغر الهی بر منتظران جمالش مبارک باد!
ـ میلاد ستاره سهیل آسمان امامت، تداعی کننده شادی لحظه طلوع طلعت نورانی اوست.
ـ مهدی(عج)، بوستانی است از سرو رشید نرگس، از سلاله یاس فاطمه و از ریشه گل های محمدی.
ـ خجسته باد بزم قدسیان در صبحی که آفتاب زمین و آسمان به زیر سقف خانه نرگس طلوع می کند.
ـ شب میلاد تو، هنگامه گشودن پنجره های امید است به روی بغضِ ستم¬دیدگان بی پناه تاریخ.
ـ میلاد مهدی(عج)، تصنیف سرخ ترانه های انتظار، بر عموم مسلمین جهان مبارک باد!
ـ میلاد مهدی(عج)، مشعل هدایت و روشن گری، مبیّن حقیقت، بر اهل طریقت مبارک باد!
ـ ای ماه فاطمه! به آن امید که از افق نور بازگشت تو را دریابم، همه شب ستاره می شمارم تا صبح دیدارت فرا رسد.
رزیتا نعمتی
ابَاالإمام المُنَتظر
آمدی تا آفتاب رویت، قبله آفتاب گردانها شود …
آری، آمد آن سیزدهمین حلقه از منظومه نور …
سیزدهمین نشان عترت …
آن که میآید، شکوه آسمان، عظمت زمین، صداقت ایمان و نجابت آب است.
بهار از نامش شکوفا و عشق از یادش لبریز است…
قدم بر چشمهای زمین نهادهای و جهان روشن شد.
دست بیفشانید و عود بسوزانید که یازدهمین مسافر بهار، از راه میرسد.
بیایید و قدمهایش را شکوفه باران کنید…
ولادت امام حسن عسکری(ع) مبارک باد.