لبیک یا رسول الله
چراغ صلوات
تا نام تو برده میشود، چراغ های صلوات، در جان لحظه ها فروزان میشوند. تا فضیلتی از تو گفته میشود، دلها از بوی گل محمدی زنده میشوند. یاد نویدبخش تو، درب های صبح را به رویِ ما می گشاید. قرآن تو، نزدیکترین راه رهایی است و نهج الفصاحه ات، پاکترین مبحث بندگی.
قرآن، معجزه ای است که از دستهای روشن تو به ما رسید و مرهمی شد بر داغ های همه روزه بشریت.
نهج الفصاحه، سرزمین پهناور دوستی است، زمزمه های بهاری گنجشکان بر درخت است که روبه روی لحظات خستگی انسان، قد میکشد.
دنیا، شاداب و جوان میماند؛ اگر سطری از اندرزهای تو را به کار بندد؛ همچنانکه منبر و مسجد و مأذنه از ذکر و نام تو فعال مانده اند.
تو را نشناختیم
یا رسول اللّه صلی الله علیه وآله ، تو را نشناختهایم و فقط میدانیم که نامت بر همه کائنات ترجیح دارد. چگونه میتوان شعاع دایره خوبی هایت را ترسیم کرد؟ «مدینه» با آن عظمتش، هیچگاه ادعا نمیکند که تو را شناخته است.
چگونه در خیال خام دنیا، رفتاری برای هم اعصار میگنجید؟
یا نبی اللّه صلی الله علیه وآله! مگر میتوان بر سنت شریف تو بوسه نزد؛ حال آنکه پاسخگوی تمام نیازهای روز است؟! این درست که تو را نشناخته ایم، اما همه هستی ما از احترام به نامت میگوید که بیت بیت، قصیده های روشن در دلها میکاری و نور میپاشی در چشم های خاک.
محمدکاظم بدرالدین
بوی فراق می دهد این گریه های من
بوی فراق می دهد این گریه های من
ماتم گرفته شال سیاه عزای من
شرمنده ام که از غم زینب نمرده ام
آقا ببخش در گذر از این خطای من
با زعفران شهر خراسان نمی شود؟
رنگی دهی امام زمان بر حنای من؟
از بس که پای طشت طلا گریه کرده ام
چیزی نمانده مثل شما از صدای من
با نوحه های این دهه ی آخر صفر
شب ها چقدر سینه زدی پا به پای من
ای خوش حساب مزد مرا زودتر بده
بعد از دو ماه چه شد کربلای من؟
سر زنده ام به عشق حسن، خضر گریه ام
این چشم خیس،چشمه ی آب بقای من
من غصه ی بهشت خدا را نمی خورم
جایی گرفته حضرت زهرا برای من
***وحید قاسمی***
مرا هم دعایی . . .
بارانِ تازيانه خورده
اذان تفسير می خواست. نامهاى مقدس، كلماتى بيش نبودند آن زمان كه معانى، در ابعاد عصر خاموشى به شهادت رسيدند.
شام بعد از آن ظهرِ تاريخى، ديگر نه تو را و نه تفسير نامهاى مقدس را فراموش نكرد. صداى تو هنوز بر كنگره ها می پيچد.
اى باران تازيانه خورده، چه مقتدر از ضخامت چترهايى كه مردمان بر خاطره هاى خود كشيده بودند، عبور كردى و فرياد برآوردى:
انا ابن مكة و منى، انا ابن زمزم و الصفا… انا ابن محمد المصطفى… انا ابن على المرتضى… انا ابن فاطمة الزهرا…
صداى تو سبزينه آن گياه عجيبى است
كه در انتهاى صميميت حزن می رويد. (سهراب)
آغازی دیگر زیر سایه خورشید
«بسم رب المهدی»
به یمن میلاد حبیب طوس، عروسی داداشم بود، نتونستم در خدمت شما عزیزان باشم.
پارسال با عنایت و لطف خدا زیر سایه خورشید طوس، عقد ازدواجشون بود و امسال روز میلاد عروسیشون …
انشاءالله زیر سایه صاحب الزمان(عج) زندگی سعادتمندی داشته باشند و سرباز امام زمان(عج) را تربیت کنند.
به رسم یادبود کارت عروسی مذهبی و مهدویشونو که خودم طراحی کردم زیر نظر عروس خانوم، با همکاری چندتا از دوستان خوبم که جا داره ازشون تشکر کنم تکمیل شد، تقدیم شما دوستان عزیز می کنم.
دوست داشتیم با هزینه ای کم کارت عروسی مذهبی و متفاوتی طراحی کنیم که هم کار فرهنگی کرده باشیم و بار معنوی داشته باشه و در خاطره ها بمونه انشاءالله که همینطور شده باشه.
این نمونه آماده کارت عروسی:
فایل اصلی طرح:
برای بزرگنمایی روی عکس کلیک کنید
خواهشمندم نظرات خودتون را راجب به طرح بدین، صمیمانه پذیرایه انتقادات و پیشنهادات شما هستم.